سپتامبر 172010
 

” ما ایرانیا بی فرهنگیم” – ” اونا فرهنگشون بالاست که به اینجاها رسیدن” – ” ما فقط اسممون مسلمونه” – ” ایرانیا همشون دروغگو و پدر سوختن” – ” ایرانی جماعت، دزده ” و …

هرگاه این گونه جملات را از زبان ما ایرانی‌ها می‌شنوم  این سوال در ذهنم ایجاد می‌شود که ” آیا ما واقعا بی فرهنگتر از خارجی‌ها هستیم؟؟ ” و بعد از کمی فکر کردن و مرورِ این گزاره‌ها:

” یادته چند سال پیش برق مناطق زیادی از آمریکا رفت و به خاطر از کار افتادن سیستم‌های امنیتی مثل دوربین‌های مدار بسته، آمار جرم و جنایت تو اون چند روز سر به فلک گذاشت! جوری که تو یه سری مناطق کسی جرات نداشت پاشو از خونش بذاره بیرون! به هزاران طلا فروشی دسبرد زده شد و خیلیا کشته شدن!!!!!! “– ( در گوشی یکی بهم میگه بم رو یادت رفته؟؟)

” یادته دوستت چقدر از ادب و شعور این آلمانی‌های بلوند واست میگفت و یه روز که توی ایستگاه مترو پاش رفته بود رو پای سگی و حسابی از صاحب سگ فحش خورده بود کلا نظرش عوض شد و میگفت: حسام این آلمانی‌ها تا وقتی کاری بهشون نداشته باشی آدمن اما خدا نکنه تلنگری از تو بهشون بخوره! از سگ بیشتر پارس میکنن! “ – ( درِ گوشی یکی بهم میگه یادت رفته فحشایی که ملت تو متروی تهران به هم میدن واسه یه هل دادنِ کوچولو!!)

” این یکی دیگه نیازی به یاد آوردن نداره! هر روز و هر ساعت دیده میشه! مشتی وحشیِ مغول صفتِ بی همه چیز که از شهرها و کشورهای متمدنشون فرار کردند و اومدن پخش شدن تو سرتاسرِ دنیا و مثلِ آب خوردن جنایت میکنن! تو عراق و افغانستان و پاکستان و …! دقیقا مثل یه گاوِ مست وحشی میمونند که دست و پاشون رو توی طویله محکم بسته باشی و وقتی آزادشون کنی و بذاریش به حال خودش میزنه همه جا رو درب و داغون میکنه” – (درِ گوشی یکی بهم میگه که الحق و الانصاف که وحشی و بی فرهنگن )

به این نتیجه می‌رسم؛ و مطمئن هستم؛ که اگر این خارجی‌های متمدن را بیاورند ایران و چند صباحی در ایران و با شرایط ایران سکونت دهند آنوقت معلوم خواهد شد که “دزد” و “بی فرهنگ” و “دروغگو” چه کسی است. شاهد مثالش هم دوستی فرنگیست که چند صباحیست در ایران سکونت دارد و فقط برای نمونه رانندگی‌اش شده مثلِ گاوچرانی!

————————————————————————————————————————————————

پینوشت ۱ : هر گاه خواستید میزان فرهنگ و اخلاق فرنگی‌ها را محک بزنید بگردید و ببینید کجا قانون و قوه‌ی قهریه دست از سرشان برداشته!

پینوشت ۲ : دست و پای گاو وحشی را طناب و ریسمان می‌بندد و دست پای بعضی‌ها را قانون و مجازات. راستی کسی می‌داند چطور می‌توان یک گاو را مست کرد؟؟؟

پینوشت ۳ : به نظرم چه دین خوبیست اسلام! هم توصیه‌های اخلاقی و بکن و نکن‌های فردی و اخلاق محور دارد و هم مجازات در ازای بکن و نکن‌های اجنماعی! زنگیِ مستی که سفارش و توصیه به خرجش نمی‌رود باید طناب پیچش کرد! ۲-۱ به نفع اسلام آن هم از نوع سیاسی اش!

پینوشت ۴ : برای اینکه بدانید همه‌ی کسانی که از دیار متمدن به جنگ با دیار عقب افتاده گسیل شده‌اند، انسان‌های بی فرهنگی نیستند و یا حداقل بارقه‌هایی از انسانیت در آن‌ها وجود دارد دیدن این عکس‌ها ضرر ندارد. این هم یکی از آنها :

تکنوشت ۱ : گمشده‌ای داشتیم که با خواندن ۲۰۲ مرتبه آیه‌ی ۷۰ سوره‌ی حج پیدا شد. آن هم خیلی سریع! از توصیه‌های جناب بهجت است دیگر.

آگوست 052010
 

سلام ، کامنت هارا خواندم ، چند نکته برای جناب محمد رضا [همه]:

در کامنت  اول از این که دختر و پسر باید  در مدرسه در کنار هم با ویژگی های جسمی هم آشنا شوند گفتید و بر این باورید که این راهکار مناسبی برای حل مشکل ست و گفتید مرد و زنی که در ایران  ازدواج می کنند تازه چشم و گوششون باز می شود .در کامنت دیگه معتقدید که بعد از حدود ۲۱ سالگی به دلیل ارضا جنسی در دوران بحرانی بلوغ در کشورهای دیگه ، در محیطی مثل دانشگاه و محل کار ،روابط  انسانی ست نه جنسی !

دوست عزیز در کشورهای غربی [مانند] «امریکا و ارو پا» در تمام سطوح دختر و پسر در کنارهم تحصیل می کنند ، از سن ۱۴ سالگی ، بچه ها واحدی به نام تربیت جنسی  می‌گذرونند که جزء دروس اصلی آن ها محسوب می شه و خواندن آن اجباریست و به جرات می شه گفت دختر و پسر قبل از دوران بلوغ با تمام مسائل مرتبط با روابط جنسی  و روش های انجام آن و جلوگیری از بارداری آشنا هستند و حتی در مدارس بعضی کشورها در مقاطع بالاتر ابزار جلوگیری از بارداری  بین دختر ها و پسرها از سوی مسئولین مدارس  به طور رایگان توزیع می شه ، از طرف دیگه در سطح جامعه و کلان ،  آنها در اخلاق جنسی ،به اصولی باور دارن، مثل آزادی آمیزش جنسی  از قید ازدواج ، آزادی تمایل به هم جنس ، آزادی تحریک جنسی با وسایل مختلف مثل عکس ها و فیلم های جنسی  و آزادی سقط جنین .

پس در نتیجه  محدودیت ها و تابوهایی که در جامعه ای مثل ما و جود داره در آن جا  کاملا بی معناست ،خب  ولی یک سوال؟ آیا این راهکار جامعه شناسان و روانشناسان غربی ، مشکل را حل کرده ؟

تنها بخشی از ناهنجاری های اجتماعی آن ها بر طبق تحقیقات:  تشکیل زندگی خانوادگی به دلیل روابط قبل از ازدواج بسیار کمه و اغلب دچار خلا عاطفی هستند ؛ درصد بالایی از خانواده ها به شکل تک والدیه؛ تجاوز به زنان در غرب بسیار وحشتناکه؛ از سیصد دختری که مورد سؤال قرار می‌گیرند، ۲۵% لااقل یک بار مورد تجاوز و یا تعرض جنسی قرار گرفتند، از ۲۵۰ پسری که مورد سؤال قرار گرفتند، ۳۲% اقرار کردند که به طور هدف دار، از مشروبات الکلی و یا مواد مخدر یا مست کننده استفاده کردن تا به اهداف جنسی  برسند. در لندن سالانه تا  ۲۹۵۰۰۰ زن، قربانی تجاوز جنسی یا سوء استفاده جنسی می‌شوند که  فقط ۶۰۰۰  نفر از آن ها شکایت قانونی می کنند . زنانی که قربانی سوء استفاده پدران و شوهران خود هستند، بسیار زیاد شده . در اتریش از هر شش دختر بچه، یک نفر مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیره که ۹۰% این موارد در خانواده انجام می شه. در آمریکا حدود ۵۰% زنان چنین مشکلی دارند .

یکی دیگه از مشکلات بزرگ آنها افزایش امار طلاقه،  نزدیک به ۶۰ درصد از ازدواج ها به طلاق منجر می‌شه. مشکل دیگه  رواج فحشاست که تبدیل به یکی از بزرگترین  شغل ها و محل کسب درآمد شده ودرنتیجه اون تجارت دختران افزایش پیدا کرده ،

در جواب به شما که با وجدان ایمانی خود شهادت دادید: یکی از نتایج راهکار غربی، استعمار جنسی‌ست  یعنی  مرد از موقعیت اجتماعی و شغلی خودش، برای برقراری ارتباط جنسی با زنان، سوء استفاده می‌کنه. این کار در اداره‌ها، دانشگاه‌ها و مطب پزشکان و روانپزشکان، توسط  رؤسا، اساتید، پزشکان و روانپزشکان انجام می‌شه. به این قسمت از یک مقاله توجه کنید :

«… تحقیقات مختلفی درباره روابط جنسی در دانشگاهها با نتایج مشابه، نشان داده که بین ۲۰% الی ۳۰% دانشجویان دختر، مورد مقاربت جویی جنسی  اساتید دانشگاهی خود قرار گرفته اند. در گزارشات جدیدتری آمده که ۷۰% دانشجویان دختر در یکی از رشته های تحصیلی در حین تحصیلات خویش با اساتید خود مقاربت جنسی داشته و ۳۰% دیگر نیز، مقاربت جویی جنسی نامطلوب اساتید را دفع کرده اند. همکاری به من گفت، در دانشکده ای که در آن تحصیل کرده است، این یک راز علنی(۶۰) و کاملاً جاافتاده بود که هر دانشجوی دختری که می خواست، پایان نامه خود را ارائه دهد، با استاد راهنمای خود مقاربت جنسی داشته است. با این حال کسی گزارشی از آن ارائه نداده است…در میان پزشکان و روانپزشکان آمریکایی هم میزان استعمار[استثمار] جنسی  بالاست به به طوری که بین ۶ تا ۱۰درصد روانشناسان و حدود ۱۳% پزشکان با بیماران زن رابطه جنسی دارند. این مسایل در آلمان هم مطرح است و تخمین زده می شود که میزان آن به همان اندازه باشد.»

از مشکلات دیگه  آن ها رواج هم جنس بازی‌ست و…

یک نکته مهم دیگه هم  به طور کلی وجود داره  که  درسته در غرب آزادی جنسی  وجود داره  ولی چون تحریک جنسی در این فرهنگ بسیار زیاده ، میزان آزادی ارضا، تناسبی با میزان تحریک نداره  و متفکران غربی به میل آدمی به بی نهایت در همه مسائل  از جمله نیاز جنسی  توجه  نداشتند.

اینها رو عرض کردم که متوجه نتایج راهکار غربی باشیم .

اما در مورد معضلات کشور خودمان ،دوست عزیز؛ بزرگترین مشکل جامعه ما اینه که نتونستیم  راهی که اسلام برای تنظیم روابط و رفتارهای جنسی  معین کرده، به طور کامل در عمل پیاده کنیم ، از طرفی به دلیل فرهنگ اسلامی، در روابط محدودیت  وجود داره واز طرف دیگه  به خاطر معضلات اجتماعی راه ارضا جنسی در قالب تشکیل خانواده ممکن نیست؛ سن ازدواج بسیار بالاست؛ بین بلوغ طبیعی و بلوغ عرف اجتماعی فاصله وجود داره؛ حدود چهارده یا پانزده سال.  از یک طرف ارزش‌های اسلامی و انسانی مطرحه و از طرف دیگه آخرین تصاویر و محصولات فرهنگی غرب  از طریق اینترنت و ماهواره  دریافت می‌شه؛ پس  این عدم تعادل پدید میاد.

در یک مقاله دیدم که میزان مزاحمت‌های خیابانی در تهران  و بعضی شهر ها بسیار زیادشده  و بیشتر از کشورهای پیشرفته ست  ، دلیلش واضحه ، در غرب ارضا جنسی «همراه با مشکلاتش» به راحتی انجام می‌شه ولی در جامعه ما به دلیل محدودیت‌ها،  مزاحمت‌های خیابانی و تحقیر جنسی طرف مقابل  افزایش پیدا می کنه.

در پایان ، به نظر من نه آن چه در آن کشورها انجام می شود؛ که به نظر شما  راهکار مناسبی‌ست؛ جوابگوست، و نه اجرای ناشیانه و نصفه نیمه و ناقص قوانین و ارزش های اسلامی در جامعه  ما .پس اگر قوانین اسلام درست انجام نمی‌شه، دلیل بر ناکارامدی آن و کارامدی قوانین غرب نیست .

و سخت بر این باورم که معضلات و مفاسد اجتماعی در جامعه ما  به مراتب کمتر از کشورهای دیگه‌ست .

در مورد عدم مدیریت درست این جریان نیز با شما موافقم .

برای رفرنس لاتین  آماری که مثال زدم، به کتاب های “اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب” ، “اسلام و ارضای غریزه جنسی” و مقاله محمد والد من ، فصلنامه “تربیت اسلامی”، شمارۀ ۸ مراجعه کنید .