رو به فردا

اون که بیاد اول بدبختیمونه حاجی… میگن ممکنه هزار سال طول بکشه از وقتی که اون میاد تا حکومت جهانیِ درست درمونشو سامون بده…. برو بابا. کی حال داره. همین سی سال بسمون نبود؟؟ تازه به هیچ جاییم نرسیدیم… حالا اون میخواد بیاد هزار سال مارو الافِ خودش کنه؟ من نیستم حاجی. کسِ دیگه نبود که نباشه؟؟؟؟

اون که بیاد اول بدبختیمونه حاجی… میگن باید بیخیالِ همه چی شی!! ندا رو که داد باید چهار نعل بدوی دنبالش! من زن دارمو من بچم رو گازه و قسطای بانکمو کی بده و امتحان دکتری دارم و پایان نامه دفاع نکردمو و صبر کن فردا میامو و وایسا شام نخوردمو این چیزا نداریم. باید پوشیده نپوشیده، خورده نخورده بدوی!…خوب که فکرشو میکنم میبینم ………من نیستم حاجی. کسِ دیگه نبود که نباشه؟؟؟؟

اون که بیاد اول بدبختیمونه حاجی… میگن اولِ جنگ و بدبختیه! اول یارکشی و الک کردنه. میگن اگه الان چند سال یه بار فتنه میشه اون موقع هر روزش فتنست…میگن فقط آدمای خاصین که میتونن تا اخرش باهاش بمونن. میگن خیلیا اولش باهاش نیستن ولی آخرش همراهش میشن. خیلیام اولش باهاشن ولی آخرش کم میارن…… با این اوصاف من که از اول تا اخرشو کم میارم. من نیستم حاجی. کسِ دیگه نبود که نباشه؟؟؟؟

اون که بیاد اول بدبختیمونه حاجی…میگن صد برابر سید تر از سیده! این سید که پدر مارو در آورد. نفس واسمون نذاشته… یا خدا، اون بیاد میخواد چیکار کنه؟؟ جان حاجی من که نیستم! کسِ دیگه ای نیست که نباشه؟؟؟

خدایا به حق این بهارِ زیبات به زیبایی این لحظات… لحظاتِ غیبت آقا و مولامونو همینجور کش بده!

خدایا حیف نیست این روزای به این گلی، این سالِ نوی به این قشنگیو با ظهور منجیِ عالمِ بشریت و عصارۀ عالم وجود خراب کنی؟؟؟

خدایا حیف نیست من یار امام و سرور و مولام بشمو دکترامو نگرفته باشم؟؟ حیف نیست یه زن خوشگل نداشته باشم که کیفشو ببرم! خدایا حیف نیست وقتی اون میاد من شهاب الدینمو ( پسر اولم) داماد نکرده باشم؟؟؟

خدایا این تن بمیره حالشو ندارم… اینا چی میگن هی زرت و زرت دعای فرج میخونن؟؟ چی میگن که هی میگن این سال رو سال ظهور حجت قرار بده… بخدا اینا حالیشون نیست. خسته شدن. فکر میکنن آقا بیاد همه چی حله!..خسته شدن از نفاق و دوز و کلک و دورویی و ظلم و جور. فکر میکنن آقا بیاد یه شبه مراسمِ تاجگذاری برپا میکنه و از فرداش همه جا میشه گلستون…..جونِ تو نمیفهمن. اینا همین الانش زرتشون غمسور شده. بخوان بدون دنبالِ آقاشون همۀ درزو دورزشون وا میشه… دهنشون صاف شده. خسته شدن از بس هی دفاع کردن از دین خدا. میخوان آقاشون بیاد از فرداش عشق و حال کنن. ولی خبر ندارن. نمیدونن! به خدا که حالیشون نیست. حالیشون نیست که بابا آقا میخواد با همینا اوضاع رو درست کنه! میخواد با کمک همینا دنیا رو گلستون کنه! ……… خوب نمیفهمن که آخه با همینا، هزار سال که هیچی، صد هزارسالم نمیشه هیچ جایی رو درست کرد. چه برسه دنیا رو.

خدایا من به جای اونا میگم غلط کردم. من به جای اونا میگم رحم کن به ما! خدایا، من الهی فدات بشم…من الهی قربونت برم …فدای آقامم بشم الهی، ولی جانِ من بیخیال شو. به جون خودم، خودت بهتر میدونی که ماها عرضه این کارا رو نداریم. منم تا همین چند وقت پیش از این شکرا زیاد میخوردم ولی الان هرچی حساب میکنم میبینم تاخیر خیلی بهتر از تعجیله!!!! بگو تو که هزار سالی صبر کردی، خوب این چهل پنجاه سال دیگم صبر کن که من بمیرم. قول میدم اون دنیا همشونو تشویق بکنم……

خدایا.. خدایا تا انقلاب مهدی از جانِ این بنده ات محافظت بفرما. قبل از ظهور آقا، شرِ منو کم فرما! ………آمین یا رب العالمین!