دسامبر 092010
 
گناه اول

گناه اول

در این چند روز وبلاگهای زیادی را سر زدم. در چند وبلاگ خواندم که حادثه‌ی کربلا را بی بصیرتی رقم زد و نویسندگان آن مانور زیادی داده بودند بر سر این قضیه و اینکه در این روزگار نیز بی بصیرتیست که بیداد می‌کند .

من در مورد حوادث انتخابات ریاست جمهوری نمی خواهم صحبت کنم. اما همیشه چیز دیگری در ذهن من عامل اصلی رقم خوردن حادثه‌ی کربلاست:

ابتدا این سخنان که بین عمربن سعد و امام حسین (ع) رد وبدل شده را خوب بخوانید:

امام به یاران خود گفت، دور شوند.تنها عباس و فرزندش علی اکبر با وی بودند.عمر بن سعد نیز با یاران خویش چنین کرد و تنها پسر او حفص و یکی از غلامانش با وی بودند.حسین ع به ابن سعد گفت: وای بر تو.آیا از خدای نمی‏ترسی؟ خدایی که سرانجام به سوی او باز خواهی گشت.آیا به قصد پیکار با من آمده‏ای در حالی که مرا بخوبی می‏شناسی و می‏دانی که من فرزند چه کسی هستم.بیا با من همراه شو و این قوم را واگذار، که در این صورت خود را به خدای نزدیک کرده‏ای.ابن سعد گفت، از آن بیم دارم که خانه‏ام را ویران کنند، امام گفت: من آن را برای تو جبران خواهم کرد.باز گفت املاکم را می‏گیرند.امام گفت: از اموال خود در حجاز بهتر از آن را به تو می‏بخشم.ابن سعد گفت : خانواده‏ام چه می‏شود؟ بر آنان نیز نگران هستم.امام در اینجا سکوت کرد و دیگر پاسخی نداد و از نزد او بازگشت در حالی که می‏گفت، چه فکر می‏کنی؟ می‏دانی که به زودی در بستر تو را خواهند کشت و در روز قیامت از آمرزش خداوند بهره‏مند نخواهی شد.امیدوارم از گندم عراق جز اندکی استفاده نبری.عمر بن سعد در حالی که لب به تمسخر گشوده بود گفت: اگر به گندم دست نیافتم از جو استفاده خواهم کرد.

و سخن امام به سپاهیان یزید:

پس از آنکه صفوف لشکر آراسته شد، و لشکر کوفه دائره‌وار امام حسین (علیه‌السلام) و اصحابش را در میان گرفتند، امام بار دیگر موقعیت را مغتنم شمرد و خواست سخن گوید، لشکریان بتحریک فرماندهان خود جنجالی بر پا کردند، تا از سخن گفتن امام جلوگیری کنند، حضرت فرمودند: « وای بر شما چرا آرام نمی‌مانید تا گفته‌ مرا بشنوید. من که هدفی جز راهنمایی براه راست ندارم هر کس فرمان من برد، بر راه صواب رسد، و هر کس عصیان کند از گمراهان و هالکین باشد. شما همه از فرامین من سرباز می‌زنید. و سخن مرا گوش نمی‌دهید چرا که شکمهای شما از مال حرام پر شده و بر دلهای شما مهر شقاوت نهاده شده است وای بر شما آیا خاموش نمی‌شوید و گوش نمی‌دهید؟! »

و در ادامه امام فرمودند:

« ای گروه بد اندیش و بدکار، نابودی و هلاکت بر شما باد! و همیشه در غم و اندوه غوطه‌ور باشید! شما دست نیاز به سوی ما دراز کردید. و فریاد رسی خواستید ولی وقتی که نیازتان برآوریدم و به فریادتان رسیدیم، بروی ما شمشیر کشیدید! و ما را با آتش سوزان استقبال کردید!

شمشیری که خودمان بدستتان داده بودیم،‌آتشی که ما برروی دشمن افروخته بودیم! اکنون دوست دشمن شده و دشمن دوست گردیده‌اید. دشمنی که در میان شما نه اقامه‌ی عدلی کرده و نه خواسته‌ای از خواسته‌های شما را برآورده وای بر شما، و صد وای, چه بدبخت مردمی هستید!..

آری، بخدا سوگند بی‌وفایی و پیمان شکنی، عادت شماست، و ریشه‌ی شما با مکر و بی‌وفایی درهم آمیخته است.
اینک پسر خوانده، و زاده‌ی پسر خوانده, مرا بر سر دوراهی قرار داده! شهادت و کشته شدن, یا ذلت و تسلیم ظالم بودن، محال است که تسلیم بشوم و چنین چیزی در جهان رخ نخواهد داد…

طولی نخواهد کشید و دیری نمی‌پاید که روزگار بر شما تنگ گیرد و سیاهروز و بدبخت شوید، جدم پیامبر خدا بمن چنین خبر داده … .

بار خدایا، قطرات آسمان را از ایشان بگیر، و سالهای قحط و خشکسالی را به آنها بده، و جوان ثقیفی را بر آنان مسلط گردان تا جامهای تلخ و ناگوار به آنها بنوشاند… .»

خوب که این سخنان را بخوانیم متوجه می‌شویم که فضا کاملا روشن بوده است. امام تنها  اتمام حجت می‌کرده‌اند. یعنی موضوع یا مطلب غیر شفافی وجود نداشته است. همه حسین را می‌شناخته‌اند. همه می‌دانسته‌اند که عزیز رسول‌الله است و اهل بیت پیامبر است. همه پدر و مادر اورا می‌شناخته‌اند. عمر سعد به خوبی می‌دانسته که کار اشتباهی می‌کند. به همین دلیل بهانه‌‌های واهی می‌آورده . پس به نظر می‌رسد فضای غبارآلودی وجود نداشته است که بصیرت نیاز باشد. چیز دیگری در میان بوده و آن نبوده مگر  گناه. آن نبوده مگر حرام‌خواری. آن عادت نفس به حرام و گناه بوده که این فاجعه را به بار آورده. آنقدر حرام و هوس آنها را اسیر کرده بوده که نمی‌خواسته اند به غیر از آن و یا چیزی کمتر از آن تن دهند. برای این رفتار انسان‌های گناهکار شاهدی از آیات قرآن می‌آورم:

وَلَوْ تَرَىٰ إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا یَا لَیْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُکَذِّبَ بِآیَاتِ رَبِّنَا وَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ

بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا کَانُوا یُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ ۖ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ

کاش (حال آنها را) هنگامی که در برابر آتش (دوزخ) ایستاده‌اند، ببینی! می‌گویند: ای کاش (بار دیگر، به دنیا) بازگردانده می‌شدیم، و آیات پروردگارمان را تکذیب نمی‌کردیم، و از مؤمنان می‌بودیم! (آنها در واقع پشیمان نیستند،) بلکه اعمال و نیّاتی را که قبلاً پنهان می‌کردند، در برابر آنها آشکار شده (و به وحشت افتاده‌اند). و اگر بازگردند، به همان اعمالی که از آن نهی شده بودند بازمی‌گردند؛ آنها دروغگویانند.

در این آیه به این موضوع اشاره شده که افراد گناهکار، پس از کنار رفتن پرده‌ها و دیدن حقایق و مستولی شدن وحشت بر آنها از خداوند طلب بازگشت می‌کنند . نکته‌ی زیبا اینجاست که خداوند می‌فرماید اگر برگردید، باز همان اعمال را انجام می‌دهید. که بسیار تکان دهنده است. فردی حتی با دانستن عاقبت کار بازهم از خر شیطان پایین نیاید.این چیزی نیست جز خاصیت گناه. یعنی مشکل خیل کثیری از گناهکاران عدم بصیرت نیست. بلکه عادت به گناه است. و اصلا فلسفه‌ی وجودی بعضی از گناهکاران می‌شود گناه کردن. مثل اینست که شما زغالی بر دست بگیرید و انتظار داشته باشید که وقتی بر دیوار می‌کشید رنگی به جز سیاهی از خود به جای بگذارد.

همچنین این آیه:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَانًا

اگر فرقان را مجکمات و مستدلات دین بدانیم و این آیه را اینطور تفسیر کنیم که تقوای الهی ( اطاعت امر خدا در واجبات و محرمات) باعث می‌شود انسان محکمات و مسلمات را خوب بشناسد و سره را از ناسره و بد را از خوب جدا کند و به آنچه که محکم است و ریسمان الهی است چنگ بزند، آنگاه لزوم پرهیزگاری و اجتناب از گناه مشخص خواهد شد. یعنی اینگونه نیست که شما هروقت بدانبد خوب و بد چیست و به اصطلاح بصیر باشید مشکلتان حل می‌شود. بلکه در موقع عمل پایتان میلغزد و سقوط خواهید کرد. زرنگ بازی نداریم. مثلا بنشینید و تمام احادیث راجع به امام زمان را بخوانید و بگویید اگر امام ظهور کرد ما همه‌ی نشانه‌ها را می‌دانیم و اورا می‌شناسیم و از یاران او خواهیم شد و بروید دنبال عیش و نوش و گناه و هوستان. شناخت و بصیرت یک چیز است و تسلیم در برابر حقیقت امری دیگر. این را بدانیم و مطمئن باشیدکه: در جامعه‌ای که اسمشان شیعه‌ی علی است و خود را مرید او می دانند و هنگام محرم بر سر و تن خود می کوبند و ناله می کنند که “وای حسین کشته شد”  اما در عین حال گناه و فساد در آن جامعه رواج داشته باشد، بخدا اگر علی خود بیاید اورا خواهند کشت چه رسد بر فرزند او یعنی حضرت حجت.

جمع بندی: امام حسین علیه السلام حقیقتی غیر قابل انکار و اغماض بودند. آنقدر تابان و درخشان که حتی کوردلان بر حقانیتش شهادت داده‌اند. در کربلا مردم خوب می‌دانستند که خون چه کسی را می‌ریزند وگرنه آن همه نامه برای او نمی‌نوشتند. پراکندگی گناه و فساد و عادت امت به مال حرام و گناه باعث شد با اندک ناخوشایندی‌هایی، پا پس کشند و نکبت و کثافتی که با آن عادت کرده بودند را بر پاکی و معصومیت ترجیح دهند و برچهره‌ی خورشید خاک بپاشند تا مبادا وجود نورانیِ او باعث یادآوری زندگی ظلمت بارشان شود. مشکل عدم بصیرت نبود. مشکل دلبستگی به تعفن بود. مثل حیوانی که به خوردن نجاست عادت می‌کند.

مطلب مرتبط: سیب را باید چید ( با توجه به عکس به نظرم نباید چید)

———————————————————————————————————————————————-

تکنوشت: در سایت بی بی سی خواندم که شکوریِ راد در مناظره با عبدالله داوری (رئیس اسبق ایرنا) گفته: “رسانه های خود شما گفتند که علی لاریجانی تلفنی به آقای موسوی تبریک گفت… چنین مطالبی راجع به آقای صادق لاریجانی نیز وجود دارد که تاکنون بنا به دلایلی رسانه‌ای نشده است و اگر لازم بود این کار انجام خواهد شد.”. اگر این خبر درست باشد چه حالی به شما دست می دهد؟؟

[suffusion-the-author]

[suffusion-the-author display='description']

  ۳۹ Responses to “تقوی و اجتناب از گناه، حرف اول را می زند!”

  1.  

    جواب سوال آخر:
    حال خوش :) حسام الدین: حوصله اینکه ببینم چه نوشته بودم را ندارم! پس :)

  2.  

    سلام
    بصیرت برای بعضی واژه است برای بعضی سال ها فکر ومطالعه قطعا سپاه عمر سعد هم گمان می کردند بصیرت دارند اما از همان نوع واژه ایش اینه که خودم ودوستانی که بصیرت بصیرت می کنند دعوت می کنم به مطالعه و تتفکر باشد که در سپاه عمر سعد نباشیم
    والعاقبه للمتقین
    حسام الدین: بله! بصیرت را میتوان به هرگونه ای معنا کرد! منظور من نازلترینِ آن بود! یعنی تنها دانستن! شاید کسی خوب و بد را بداند اما بدی را دوست داشته باشد! منظور من در همین حد بود!

  3.  

    سلام
    حسام الدین جان میشه یک خواهشی کنم !؟
    عزیز برادر ، لطف کن و برای محرم و ایام عزا چشم مردم و اذیت نکن ! ( خنده ملیح )
    نمی نویسید !؟
    یا علی
    حسام الدین: سلام! من که پس زمینه را عوض کردم! چند روزی میشود! مشکل دیگری دارد؟؟ بگویید تا سریعا رفع کنم

  4.  

    مگه نگفتی برای شناخت منافق اول باید مومن وکافر را شناخت
    خب من هم گفتم شناخت کافر کاری ندارد مشخص است ،سختی کاردر شناخت منافق است
    خب این چه چیز عجیب و غریبی است؟
    حسام الدین: عجیب و غریب بودنش اینست که شما از جواب من این برداشت را کرده اید که شناخت منافق آسانتر از کافر است! در ضمن یک نکته ای را بگویم که چیزی به اسم کفر مطلق و ایمان مطلق در دنیای ما وجود خارجی ندارد (البته پیامبران و ائمه ایمان مطلق هستند)! یعنی همه ما درجه ای از ایمان و نفاق همراهمان است!

  5.  

    با سلام …حرف شما را کاملا قبول دارم .امام حسین را بی تقوایی امویان کشت .
    حسام الدین: سلام! ممنون از نظرتان

  6.  

    اومدی تهران یه خبر بده ببینیمت.
    همینطوری بیخودی!
    حسام الدین: چشم ولی نه شماره ات را دارم نه شماره ام را داری

  7.  

    سلام عزاداریهایتان قبول
    اگر تشخیص کافر سخت بود امام خمینی نمی فرمودند منافقین از کفار بد ترند.
    تشخیص کافر سخت نیست ،تشخیص حقه و نیرنگ سخت است.
    یا علی
    حسام الدین: چرا ما هرچه میگوییم شما برای خودتان برداشتی عجیب و غریب میکنید! من کی گفتم شناخت منافق آسانتر از شناخت کافر است! من مقدمات شناخت منافق را گفتم! دیگر بیشتر نمیگویم چون میترسم یه جواب عجیب و غریبتر به من دهید! :)

  8.  

    بخش آزاد هم به بخشهای هیئت اضافه شد!
    حسام الدین: ممنون!خیلی لطف کردین!

  9.  

    جایی ۱۰۰۰۰ پرس غذا به روال هر سال طبخ شده بود و طبق معمول ازدحام مردم برای
    گرفتن غذای تبرک امام حسین یکی از کسانی که مسول پخش بود نمیدانم از چه رو به
    طعنه به انتقاد عده ای مبنی بر پارتی بازی در تقسیم گفت این عزادار امام حسین هر چند تا غذا ببره حقشه شما مراسم را مسجد دیگه بودی حال امدی اینجا غذاشو بخوری به یک باره کسی که حتی تصورش را نمی کردم شروع به فحاشی به هیئت و نذر
    و دست اخر خود امام (ع) کرد
    نمی دونم چه طوری خودم را از ان فضا خارج کردم
    و مانده ام با کوهی ازشرمندگی غم و نفرت و بی قرار ی ، منتها نمی دانم از کی و چرا
    اولی را شرمنده ی حضرتم شاید ولی مابقی چنگ انداخته به گلویم
    حسام الدین: مردم همینند! برای یک شلغم امام میکشند! خودمان هم دست کمی نداریم!

  10.  

    سلام ..به نکته خوبی اشاره کردید….. البته اون بی بصیرتی که اشاره میشود ربطی به کوفیان ندارد…بلکه درمورد خواص جبهه اهل حق بود که مسلم را یاری نکردند و به تبع حسین(ع) را هم یاری نکردند و بعد ها قیام توابین را راه انداختند
    حسام الدین: سلام! شاید حق با شما باشد اما به نظرم لغزشهای و گناهانشان باعث تنها گذاشتن حسین شد!!

  11.  

    سلام.
    ساده و روشن برایت بگویم بصیرت یعنی اینکه منافقین روزگارت را بتوانی تشخیص دهی.همین والسلام
    حسام الدین: بله! ولی برای شناخت منافق ابتدا لازم است مومن و کافر را شناخت!

  12.  

    جسارت نباشد جوان…
    شما دقیقا استدلالت از اینکه همه میدانستند امام، آدم حقیست چه بود؟؟
    نوه پیامبر بود و پدر و مادر گرامیش که بودند را نمیگویم… مصداقش حسن خمینی که دوستان شما می گویند دلیل نمی شود و غیره…

    از نظر بنده نظرات بانو نرگس بد نبود…گمانم ایشان کسانی که دارای سیستم های اطلاعاتی بالاتر و منابع موثق تری برای خبرگیری هستند را خواص معرفی کرده و بقیه را عوام.. حالا یک ترکیبی از جهل و حسادت و گناه عامل بوده …
    حسام الدین: سلام! از کجا میدانید که ما جوانیم؟؟؟ :) بله! حق با شماست! اما حسن خمینی را با امام حسین مقایسه نکنید! امام حسین در زمان پیمبر پیاپی مورد لطف و مرحمت ان حضرت بوده و احادیثی که در مورد امام حسن و امام حسین از زبان پیامبر نقل شده کاملا روشن است! این که میگوییم پسرعلی ونوه پیامبر به خاطر یادآوری اصل و نسب نیست! به خاطر احادیث پیامبر در مورد اهل بیت است! در زمان امام علی حسنین را کاملا میشناخته اند! سابقه داشته اند! بچه نبوده اند! این یادآوری خود امام حسین نیز به خاطر یادآوری شناخت مردم از آنها بوده نه یادآوری اصل و نسب! و نکته ی دوم اینکه در مورد آقای حسن خمینی که نوه امام هستند و پسر احمد آقا! همین و بس! اما حسین نوه پیمبر بود! پسر علی! پسر فاطمه! یعنی از هر طرف آدم نیکو اورا تربیت کرده بود و چه آدم های نیکویی! آنوقت اصلا قابل قیاس نیست با این مقایسه شما!
    در مورد حقانیت همین بس که اکثر قاتلین شهدای کربلا بعد از آن پشیمان بودند! یکی خود عمربن سعد! یکی خود این زیاد! حتی آنهایی که شرکت نکردند نیز پشیمان بودند! حتی نه پس از زمان زیادی! حتی همان فردای عاشورا!
    دلیل اصلی سخنانم اینست که خداوند به قول خودمون مریض و بیمار نیست! که صحنه هایی را خلق کند که یک سری انسان خوب و نازنین صرف بی اطلاعی دست به چنین اقداماتی بزنند! این محکمترین دلیل من است! یعنی از نظر من انسان پاک تنها به دلیل بی اطلاعی از یک امر نمیتواند یک شبه شقی و بدبخت و جهنمی شود!

    •  

      خوب اینها را که اون بالا ننوشتی .. ! حالا که نوشتی فهمیدیم ;) عزاداریهایت قبول جوان D:
      حسام الدین: عزاداریهای شما هم قبول! :)

  13.  

    قوه قضاییه باید بشینه کسانی که به خمینی و خامنه ای فحش میدن رو دستگیر و مجازات کنه؟ خوب وقتی قوه ای انقدر سطحش پایینه که همچین توقع عوامانه ای ازش میره، اصلا آنرمال نیست که بین این همه مست، بره شکوری راد رو بگیره ! :-) این تم وبلاگت رو عوض کن.. فونت که افتضاس.. سایزشم که ریزه.خیلی شماره چشمون پایینه یه شماره هم تو اضافه کن :-) حسام الدین: سلام! من کی گفتم اونا رو بگیرن! من میگن اگر بنا به بگیر بگیر باشه اولویت به چیز دیگست!
    تم وبلاگ هم عوض خواهد شد! بعد از محرم انشاالله!

  14.  

    سلام دوست عزیز
    عزاداریهایتان قبول باشد ان شا الله
    اغراق نیست اگر بگویم یکی از معدود برهه هایی که انسان نیازمند نگاه به پشت سر و مراجعه به تاریخ است،همین دوره معاصر است.
    دشمنان، اهمیت مراجعه به تاریخ را بهتر از ما فهمیده اند. چرا که افکار ما را آماج اخبار و حاشیه ها قرار داده اند بطوریکه دایم منتظر شنیدن اخبار جدید هستیم و هیچگاه پیگیر اخبار دیروز نمی باشیم.
    مراجعه به تاریخ و واکاوی آن (مثل کاری که شما در این مقاله انجام دادید) نباید به محرم محدود شود
    موفق باشید
    یا علی
    حسام الدین: بله! کاملا موافقم! سیر در گذشته، طی مسیر در آینده را آسانتر و واضحتر خواهد کرد! واقعا غفلت از گذشته میکنیم که به چنین وضعیتی دچاریم!

  15.  

    اینقدر اتفاقات جالبی توی مملکت گل و بلبلمون میفته که هیچ چیز دور از انتظار نیست…خدا عالم است
    التماس دعا برادر
    حسام الدین: محتاجیم به دعا!

  16.  

    برا منم این آیه همیشه عجیب و تکون دهنده بود
    که کسایی که هرم سوزان شعله های دوزخ رو احساس کردند
    چطور وقتی به دنیا برگردند باز همان که بودند میشوند…
    امان از سیاهی قلب و امان از فراموش کاری انسان.
    حسام الدین: این آیه یکی از تکان دهنده ترین آیه های قرآن است! گرچه خیلی از تفاسیر مخالف معنای ظاهری آن را تفسیر کرده اند!

  17.  

    به هرحال بصیرت شرط لازمه،اما همون طوری که خودتون هم میگید غیر کافی…

  18.  

    سلام.
    تسلیت میگم این ایام رو
    و یه دنیا ممنون برای حضورتون و نظراتتون!

    بدون شک
    قساوت قلبی که معلول غرق شدن توی گناهه
    باعث میشه آدم ها نتونند نور رو ببینند!
    بدون شک دل بستن به دنیا و غرق شدن تو هوا و هوس
    اون قدر زنجیر محکمی هست که آدم رو از رفتن به سوی نور نگه داره!!

    همون طور که رهبرمون میگند:
    گاهی با وجود بصیرت خطا و اشتباه افراد ادامه پیدا میکند
    زیرا بصیرت شرط لازم اما غیر کافی است؛برخی حقیقت را می دانند ولی عزم و تصمیم لازم
    برای بیان حقایق و دفاع از حق را ندارند!
    به دلیل عافیت طلبی،هوای نفس،شهوات ،منافع شخصی و لجاجت.
    “۴ آبان ؛ سخنرانی در جمع جوانان قم”

    حرف شما کاملا درسته
    اما توی هر زمانی آدم هایی هستند که از فجار نیستند
    اما از بی بصیرت هایند!
    اگه برگردیم به انتخابات اخیر
    چطور برا بعضیا از همون اول سیاهی و سفیدی اون قدر روشن بود
    که تعجب میکردند آخه این آدما چرا این همه دو رویی و سیاهی و نمیبینند
    و بعضی از همون هایی که به موسوی رای دادند با گذشت زمان از کرده اشون پشیمون شدند
    و چندین ماه بعد فهمیدن مرز سیاهی و سفیدی رو!
    این یعنی اون زمان اونا بصیرت نداشتند که بین این غبارا غلط و درست رو تشخیص بدند!
    اما بعد که کار از کار میگذره چون وجود کثیفی ندارند اشتباهشون رو میفهمند!
    اینا از این دسته اند.
    یا مثلا بعضی ها اون قدر نمیدونند که آدم خنده اش میگره از استدلال های
    احمقانه ای که برا عقیده و نظرشون دارند…
    اینا یعنی بی بصیرتی!
    تو هر دوره ای هر چقدرم حقیقت روشن باشه
    بعضی ها که سیاهند و گناهکار مسئول سیاه نمایی و غبار افکنی اند برا مردم
    اون وقت تا به خودت میای میبینی تو هم گم شدی بین این همه دروغ
    هر چند صدای “هل من ناصر ینصرنی”امام زمانت واضح تر از هر چیز به گوش برسه…
    حسام الدین: کاملا با شما موافقم! به هر حال بصیرت لازمه کار است! اما به نظرم بصیرت بدون پاکی به هیچ دردی نمیخورد! یا بهتر بگویم آدمی که بصیر است و پاک نیست در واقع اصلن بصیر نیست!

  19.  

    متاسفانه وقتی عوام ساده دل ،بی بصیرت شدند و خوب و بد را نتوانستند از هم تشخیص بدهند، بدنبال خر دجال راه می افتند ،نه بدنبال خوبیها،زیرا فقط تا نوک بینی خود را می بینند نه بیشتر.
    حالا فقط شما به من بگوکه چگونه انسان دارای بصیرت می شود؟کلیدش چیست و کجاست؟
    یا علی
    حسام الدین: سلام.شما گویا اصلن نمخوانید جواب کامنت ها را! گفتم که بی بصیرتی جزو ذات عوام است!
    و اینکه در متن اورده ام که تقوی باعث فرقان و بصیرت و قوه تشخیص میشود!

  20.  

    سلام از نظرتان در وبلاگم ممنونم. به نکات مهمی اشاره کرده اید. برای تبادل لینک با شما آماده ام. در ضمن به روزم. موفق باشید.
    حسام الدین: سلام! مگه کشتی میخواید بگیرید که اعلام آمادگی میکنید؟؟؟

  21.  

    یه پیشنهاد بدم؟ تا وقتی خبری صدقش براتون مشخص نشده منتقلش نکنین.
    این الآن یه جور جو دادنه. حواسمون باشه که تو چه عصری زندگی می کنیم…
    حسام الدین: سلام! ملت به دستگاه قضا فحش میدهند و کلی بهتان میبندند که چرا مجازات نمیکند! تمامی هم از این برو بچس ارزشی هستند! هیچکس صدایش در نمی آید! ما یک خبر را نقل کرده ایم که عالم و آدم فهمیده اند هزار نفر بهمان گیر دادند که چرا این را زدی! تازه من خودم در درستی این خبر تشکیک کرده ام! گرچه با گرفتن آقای شکوری راد کمی شکم بیشتر شد. ملت به آقای خامنه ای و خمینی رسما بی حرمتی میکنند و ناسزا میگویند دستگاه قضا هیچ کاری نمیکند! حال که آقای شکوری یک حرفی زد به سه سوت گرفتندش دوباره! این مسخره بازی ها یعنی که چی؟؟؟؟

  22.  

    سلام. ایام تسلیت. چه می دونم والا. فقط می تونم بگم عاشورا دو نقطه رو به روی هم بود. یکی پستی محض، یکی سر فرازی محض.
    حسام الدین: سلام! بله! واقعا همین است! گرچه اصولا اگر غیر از این بود جنگی و کربلایی رقم نمیخورد!

  23.  

    شما پیامبر خدا و همسرش را برهنه ترسیم نکن ، سیاه پوش کردن این جا به واسطه ی عزای حسینی پیش کش .ادب کردم نگفتم بخوره تو سرت !!!
    از لینکی که به پست رلمیان دادی میشه حدس زد صرف داشتن درخت سیب !! استفاده شده یا اینکه رسما کابالیستی اونم از نوع انجیلی !!
    تو که واسه دیگران دوست دختر مجازی ردیف میکنی و پیشنهاد میدی که نباید انقدر سوتی بدی
    حسام الدین: مگر من نقاشی کرده ام که برهنه ترسیم کرده باشم! واقعا چقدر شما با ادب هستین که نگفتین :))
    ایول! حالا این کابالیستی که میگی چی هست! چیز خوبیه؟؟؟ در حد فاشیست و اینا که نیست؟؟؟
    جمله ی آخرتان خنده دار است. اگه من اون کاره هستم که شما فکر میکنید چرا نباید سوتی بدهم؟؟؟ مثل اینه که بگید تو که الاغی که نباید گوشات دراز باشه :))
    به هر حال خندیدم! دوست داشتم! بازم بیا بخندیم :))

  24.  

    سلام
    اایول بالاخره یکی داد زد این انحراف ظریف و فریبنده را ! اینکه خیال کنیم مردمان گذشته صرف حیات در ادوار گذشته نادان جاهل فاقد درک
    سیاسی و اجتماعی بودند خیلی احمقانه است ، این در حالیه که نمود های تکنولوژی امروزی ما را دچار خود فریبی کرده که دیگه جامعه ی بشری در حاضر end عقلانیته !!! و گذشتگان خنگول بودند که ان روند تاریخی شکل گرفت ….
    حالا مسئله ای که خودش را نشان میده اینه که دستگاه تبلیغاتی ان زمان استکبار بدون اینتر نت ماهواره bbc cnn و … با چه قدرت و هجمه ای فعالیت کرد که در زمان حضور امام معصوم به این نتایج دست یافت ،که غدیر تعیین وصی بود و نه ولی ، که علی مگر نماز هم می خواند ؟!و ….دشمن همیشه با القای برتری خود قبل از شروع نبرد خودش را پیروز معرفی کرده و ما هم پذیرفتیم به سبک ابن زیاد

    به نظرم حالا باعث خجالت ماست در این دوره، این همه ساده انگاری که علی رغم قوت بی سابقه ی جبهه ی حق این همه انفعال و وادادگی ازطرف ما وجود داره ،
    حسام الدین: من هم همیشه از این تفکر انسان نوین که گذشتگان را احمقانی عقب مانده فرض میکنند در شگفتم!

  25.  

    سلام
    یعنی اینقدر نظرت با نظر من مخالف است که نه تنها آن را نمی پسندی بلکه اجازه نمی دهی تا دیگران نسبت به نظر من اظهار نظر کنند.
    حسام الدبن: منظورتان را نمیفهمم!؟ نظر شما تایید شده و منتشر شده است! مشکل چیست؟؟

  26.  

    کربلا بهشت بود اما نشانی اش را نداشتیم
    خونهای پاک با تجلی والاترین صفات انسان، نشانی را نمودند

    با ما به گوشه ای از بهشت بیایید.

    یازدهمین هیئت وبلاگی سبو
    هیئت بهشت
    ۱۱ تا ۱۵ محرم الحرام ۱۴۳۲

  27.  

    سلام

    مطلب مفیدی نوشته بودید.توجه به حرام خوری متاسفانه کم شده.باید به این مسئله بیشتر پرداخت.
    و ممنون بابت لینک به مطلب.فقط توضیح بدم که سیب تو اون نوشته کنایه از عوامل و ریشه های افتادن به حرام بود .مثل طمع و زیاده خواهی و …که اگه کنترل نشه؛ آدم رو به حرام میکشه.

    در مورد عکس هم یه توضیحی داشتم!
    طبق ایه ی قران، شیطان آدم و حوا رو با هم فریب داد نه این که حوا واسطه ی فریب آدم بشه. این نگاه از اسرائیلیات یهودی هست.
    من جای شما بودم از این تصویراستفاده نمیکردم.

    منتظرم
    یاعلی
    حسام الدین: سلام. ملت صبح تا شب در تمام جملاتشان میگویند ادم فریب میخورد! ادم چه میکند! ادم فلان میکند!همین شما نوشته اید که اگه کنترل نشه آدم رو به حرام میکشه! نگفتید حوا رو به حرام میکشه! گناه نداره آدم:)
    ولی خارج از شوخی من نمیتوانم از عکس انچه که شما میگویید را برداشت کنم! حوا دارد میچیند و آدم نیز میگیرد و با هم میخواهند بخورند! از کجای عکس فهمیدید که نشان میدهد که حوا آدم را فریفته! این نگاه ناشی از توهم توطئه است:)
    علی یارتون! در ضمن در مورد رنگ و لعاب وبسایتم این را بگویم که به خاطر محرم است. وبسایت من همیشۀ خدا سفید با فونت سیاه بوده! بعد از محرم این چنین خواهد شد! ممنون از تذکرتان!

  28.  

    سلام
    صبر همراه با بصیرت اون درسیه که تاریخ داده عاشورا هم همین درس و داد جماعت کوفی اگر صبر و تعمق بر سخنان اباعبدالله داشتند قطعا در جناح یزید نبودند اگر حسینی نمی شدندامروز هم اگر کسی بصیر نباشه وصابر بر همه چیز شک میکنه و کاری میکنه که کوفیان کردند وانوقت پشیمانی سودی ندارد
    والعاقبه للمتقین
    حسام الدین: صبر نعمتی بزرگیست که به هرکس نمیدهند!

  29.  

    سلام وبا عرض تسلیت به مناسبت این ایام
    از سال دهم هجری که پیامبر(ص)رحلت فرمودند تا سال شصت هجری این ۵۰سال این وسط آنچنان جامعه مسلمانان به بیراهه کشیده شده بود که از اسلام چیزی باقی نمانده بود و امام حسین(ع)فرمودند من قیام می کنم به خاطرزنده کردن دین جدم و امر به معروف و نهی از منکر(فلسفه قیام عاشورا)اگر مردم عادی بصیرت داشتند و امام و اهل بیت امام رابه خوبی میشناختند پس چرا زمانی که اهل بیت ایشان اسیر شده بودند به آنها صدقه می دادند. نمی دانستند صدقه بر سادات حرام است یا فکر می کردند اینها خارجی هستندالبته در اثر تبلیغات؟
    مردم با دین واقعی که شناخت امام به عنوان ولی فقیه بود بسیار فاصله گرفته بودند.
    مگر نشنیده اید وقتی آقا امیرالمومنین (ع)را در محراب مسجد کوفه به شهادت رساندند مردم وقتی شنیدند، گفتند مگر علی نماز هم می خواند؟
    آیا این بی بصیرتی برای عوام نبود؟
    به نظر من عوام بی بصیرت شده بودند و خواص آگاه ،که شکم های آنها از حرام پرشده بود به دنیا پرستی و گناه عادت کرده بودند،از روی حسادت و بغضی که به امام علی(ع)داشتند،این جسارت را انجام دادند،و این فاجعه رخ داد.
    وقتی هم که حضرت زینب با آنها صحبت کردند و برای آنها خطبه خواندند ،تازه فهمیدند که چه کاری کرده اند.
    اگرعوام بی بصیرت شوند ،خواص آگاه ،خوب می توانند مردم را به هر سویی که بخواهند ببرند.
    یا علی
    حسام الدین: اولین نکته این که بیشتر آنچه گفتید در شام اتفاق افتاد!
    دومین مورد اینکه به تفکیک کامل خواص و عوام اعتقادی ندارم
    سومین نکته اینکه اگر بخواهیم خواص و عوام را تفکیک کنیم خوب حتمن یکی از پارامترها بصیرت و شناخت است. بی بصیرتی جز لا ینفک عامی بودن است. عوام اگر بدانند که دیگر عوام نیستند. مثلا در جامعه ایران ما من به چیزی به عنوان عوام و خواص اعتقادی ندارم. و اگر داشته باشم بی بصیرت ها را عوام میدانم نه مردم را. همیشه و همه جا سه طیف وجود دارد. عوام. خواص خوب و خواص بد. هرگاه خواص خوب توانسته اند افسار عوام را در دست بگیرند شده حکومت متعالی و نیکو و زمانی که خواص بد توانسته اند بر عوام تاثیر بگذارند حوادثی تلخ رقم خورده. اما بحث من اینجاست که چرا با وجود خواص خوبی چون حسین و اصحاب و یارانش، خواص بد توانسته اند افسار عوام را بگیرند. خواص بدی که واقعا میدانستند اوضاع از چه خبر است.

  30.  

    سلام
    البته رابطه تنگاتنگی بین گناه و شقاوت هست.
    شقاوت که جلوی دید را گرفت از بصیرت هم خبری نخواهد بود.
    بصیرت چیزی فراتر از علم و اگاهی است.
    بصیرت چیزی است که امثال سلیمان صرد نداشتند و الا بسیاری از اشقیای دشت کربلا چه بسا با جهالت و به نیت قربت الی الله به جنگ امام زمانشان رفتند. مثل خوارج.
    حسام الدین: به نظرم خوارج متفاوت از این ها بودند! گرچه با تعاریف گوناگون بصیرت میتوان سخن من را نقض کرد! حق با شماست

    •  

      قصدم نقض سخنت با ارائه ی تعریف متفاوت برای بصیرت نبود.
      می خواهم بگویم بی بصیرتی هم بی ارتباط با بی تقوایی نیست.
      «ثم کان عاقبه الذین اساء السوء ان کذبوا بایات الله»
      حسام الدین: سلام! میفهمم! برای همین هم آن آیۀ دوم را اورده ام! ممنون

  31.  

    سلام
    چند دلیل باعث شد که جنایت کربلا رخ بده
    ۱- ابتدا عدم بصیرت خواص وعوام( چون خواص با سکوت وتنها گذاشتن مسلم و به بهانه های دیگر اجازه فرصت به عبیدالله دادند براوضاع مسلط شود عوام هم به خواص می نگریستند و بصیرت و شناخت کافی از حسین بن علی نداشتند) ومن ریشه وقوع این حادثه را در همین بی بصیرتی می بینم که شما نمی بینید
    ۲- گناه و خوردن مال حرام
    ۳- دنیا طلبی
    ۴- قدرت طلبی
    ۵- ترس وخفقانی که عبیدالله به وجود آورده بود
    ۶- کینه هایی که عده ای از علی و فرزندانش به دل داشتند
    ۷-جای حق و باطل را عوض کردند باتبلیغات وسیع
    ۸- عوام فریبی عبیدالله
    ۹- سوء استفاده عبیدالله وبزرگان دور برش از نادانی مردم
    و لازم به ذکر است آنهایی با ایجاد هیاهو و سرو صدا مانع شدن که مردم سخن حسین رابشنوند ترس از این داشتند که نکند مردم بصیرت یابند و از آنها جدا شوند پس عده ای با غبار کردن اوضاع نگذاشتند صدای حق به گوش همه برسد پس اگر شناخت و بصیرت بود لازم نبود مانع رسیدن صدای حسین به مردم شوند درنتیجه خواستند مردم در جهل ونادانی بمانند و این یعنی همان بی بصیرتیییییییییییییییییییییییییی
    حسام الدین: بی بصیرتی را عامل اصلی نمیدانم! چون مواضع آنها به طرفه العینی تغییر کرد. عوام خود را گول زدند. به نظرم فاکتور اولیه همان گناه و بی تقوایی بود. وگرنه یک کلام از حسین وهمین که بدانند او کیست کافی بود. و این آنجا بیشتر نمایان میشود که کوفیان حسین را کشتند! کوفیانیکه خوب علی را میشناختند و و فرزندان ا ورا سالها از نزدیک دیده بودند.

  32.  

    در گوگل ریدر در مورد این تکنوشت ، مطلبی خواندم :
    ‹ یک عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران گفت که صادق لاریجانی، عضو شورای نگهبان در زمان انتخابات ریاست جمهوری دهم، بعد از انتخابات به میرحسین موسوی کاندیدای اصلاح طلب تبریک گفته بود.
    گفت: خدا بیامرزدت، آدمِ خوبی بودی!‏
    گفت: منو؟ چه‌را؟
    گفت: آره بالام‌جان، آخه مُردی!‏
    ا؟ پس چه‌را خودم نفهمیدم؟
    گرم بودی متوجه نشدی، از من بپرس!‏

    آش که خیلی شور می‌شود برای آدمِ زنده هم حرف درمی‌آورند در این مُلک…›

    نمی دانم ، الله اعلم !
    ‏حسام الدین: بله. خدا بهتر میداند. ولی اگر راست باشد خیلی بد میشود

  33.  

    سلام
    عزاداری ها قبول باشه.

    سخت موافقم . در برنامه های تلویزیون از جمله این شب ها هم بارها دیدم و شنیدم که گفتند این فاجعه به خاطر جهل مردم رخ داد، در حالی که امام، روز عاشورا حجت را بر مردم تمام کردند. به گناه و آثارش اشاره کردید ، به نظرم باید به کینه ها و حب و بغض ها هم توجه کنیم، دشمنی ها و تعصبات جاهلی و حس انتقام جویی برخی به خاطر جنگ های صدر اسلام و پیامبر و حسادت تاریخی بنی امیه به بنی هاشم هم عامل مهمی بود.
    در ضمن در مورد کامنت بالا که گفتند برخی نمی شناختند، به نظرم دلیل موجهی نیست ، مگر می شود مومن امام زمانش را نشناسد؟!
    حسام الدین: بله! اتفاقا به ذهنم رسید که در مورد حسادت ها وکینه ها بنویسم اما دیدم مشمول گناه میشوند! برای همین فاکتور گرفتم تا گناه را بولد کنم! ممنون از دقت نظرتون

  34.  

    حسام الدین عزیز سلام
    در میان اینهمه تحلیل پیرامون کربلا ، تحلیل شما را به حقیقت نزئیک تر دیدم
    پس دیدید که قضاوتم در مورد نوشتار شما بیراه نبود .
    با اجازه ی شما لینک می کنم تا بقیه هم استفاده کنند
    یا علی
    حسام الدین: حاجی لینک که اجازه نمیخواد!

  35.  

    – متن خوبی بود.
    – ماجرای روز عاشورای پارسال ربطی به انتخابات نداشت. و چقدر عجیب بود برام. چقدر… و خداوند آخر و عاقبتمون رو ختم به خیر کنه. به فاصلۀ ثانیه هست که ملت سر می خورن در می رن و معلوم نیست ما در حال حاضر کجای کار باشیم………….
    – در مورد تکنوشت… من منبع این خبر رو به کل قبول ندارم. ولی اگه از منابع دیگه که برام قابل قبوله مسجل بشه، بازم فرقی نمی کنه. هیچ فرقی نمی کنه. به ماجرای انتخابات شک نمی کنم. از شیطان و وسواسش به خدا پناه می برم. همین. مسئلۀ آقای احمدی نژاد نیست ها. کاری به این فرد ندارم. اما برام غیر قابل قبوله و با منطقم این ماجرای تقلب سازگار نیست. متوجه می شید؟
    حسام الدین:سلام. در مورد تکنوشت اینکه من هم هیچ شکی به انتخابات ندارم اما ااگه درست باشه خیلی بد میشه! شاید قضیه بیشتر از این بد بشه! و گندش در بیاد که چرا لاریجانی داره محاکمه این اراذل رو عقب میندازه

  36.  

    درسته ولی شامیان هم نقش زیادی داشتند حتی از امام سجاد ع پرسیدند سختترین مرحله کجا بود سه بار گفتند شام
    حسام الدین: بله! اما کار به جایی رسید که یزید از ترس آنها را از شام حرکت داد!

  37.  

    سلام
    البته این طور نبود که همه امام حسین ع رو بشناسند مخصوصا در شام که مرکز خلافت بود
    روایت هست که یه بار یه شامی میاد پیش امام حسن ع با گریه میگه من تا چند وقت پیش اصلا نمیدونستم پیامبر ص دختر داره که شما پسرش باشی
    ————-
    راستی وبلاگ من توسط نامردای جندالشیطان هک شد:( یه ۱ آخرش گذاشتم
    حسام الدین: کسی را که نمیدانسته حرجی برش نیست! گرچه حسین را شامیان نکشتند! بلکه کوفیان کشتند!

پاسخ دادن به Eric Calabros لغو پاسخ

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>